حتما شما هم افرادی را دیدهاید که در مواقع حساس، بدون داشتن استرس و به آرامی میتوانند همه چیز را کنترل کنند. این به دلیل یکی از مهارتهای خاص آنان است؛ یعنی همان هوش هیجانی یا همان EQ. هوش در معنای عام، توانایی یادگیری مفاهیم جدید و به کارگیری دانش خود در مواقع مشخص است. حال هوش هیجانی (EQ) نیز چنین مفهومی دارد و توانایی شناختن خود و به کار بردن دانش در دنیای اطرافتان است. محققان و روانشناسان معتقدند که EQ بالا یا همان هوش هیجانی بالا منجر به بهبود سلامت روان و زندگی فردی همچنین رضایت شغلی و عملکرد تحصیلی خواهد شد. در این مقاله از کاریابی آنلاین جاب آفر همراه ما باشید تا با جزئیات بیشتری درباره اینکه هوش هیجانی چیست آشنا شویم.
هوش هیجانی چیست؟
قبل از این که توضیح دهیم چگونه میتوانیم EQ خود را بالا ببریم، بهتر است ابتدا شرح دهیم که هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی به انگلیسی «Emotional Quotient» نیز شناخته میشود. هوش هیجانی یا ضریب عاطفی (EQ) توانایی درک، مدیریت و استفاده از احساسات خود به روشهای مثبت است. با داشتن هوش هیجانی بالا، فرد میتواند استرس خود را مهار کند، روابط شغلی و عاطفی خود را بهبود ببخشد، با دیگران همدلی کند بر چالشها غلبه کند و ناهنجاریها را خنثی کند. اصطلاح «هوش عاطفی» در دهه 1990 ابداع شد، سپس توسط روانشناس و نویسنده دانیل گولمن در کتاب خود «هوش عاطفی: چرا می تواند بیش از IQ مهم باشد» مورد تفسیر قرار گرفت.
هوش هیجانی به زبان ساده میتواند در روابط، موفقیت در مدرسه و کار و رسیدن به آرزوهای شغلی خود بهتر خواهید شد. علاوه بر این، داشتن EQ بالا میتواند شما را با احساسات خود روبرو کند و راهی برای غلبه بر احساسات منفی به شما نشان دهد.
بخشهای مختلف هوش هیجانی
هوش هیجانی دارای بخشهای مختلفی است؛ یعنی اگر شما این بخشها را داشته باشید، میتوانید مطمئن باشید که از هوش عاطفی بالایی برخوردار خواهید بود. این مولفهها به شرح زیر هستند:
خودآگاهی
اگر خودآگاه باشید، میتوانید الگوهای رفتاری، انگیزها و هدفهای خود را ببینید. شما خواهید دانست که چگونه احساسات و اعمال شما، چه خوب و چه بد، بر اطرافیان شما تاثیر میگذارد. اگر خودآگاهی داشته باشید، میتوانید احساسات و عواطف خود را به خوبی تحلیل کنید و متوجه شوید چرا به وجود آمدهاند.
همچنین، میتوانید محرکهای خود را بشناسید، نقاط قوت خود را شناسایی کنید و محدودیتهای خود را ببینید. خودآگاه بودن به این معنی است که شما متواضع هستید و درک کردهاید که همه ما انسانهایی با نقاط ضعف زیادی هستیم. خود اگاهی یکی از انواع هوش هیجانی است.
خودآگاهی را میتوانید با این مثال بهتر درک کنید؛ فکر کنید که شما و دوستتان در کاریابی آنلاین یک آگهی استخدام را دیده و برای آن رزومه ارسال کردهاید. اما دوستتان کار را دریافت کرده است. با داشتن EQ بالا شما با خود فکر میکنید و متوجه میشوید که اگر با خودتان صادق باشید، خواهید دریافت که به اندازه دوستتان سخت کار نکردهاید و آن شغل حق او بوده است.
اما با هوش هیجانی پایین ممکن است یک ایمیل از روی عصبانیت به دوست خود ارسال کنید و حتی دیگر برای هیچ کاری رزومه نفرستید.
خودکنترلی
اگر بتوانید خود را کنترل کنید، واکنشهای عاطفی شما متناسب با شرایط و موقعیتی که در آن قرار گرفتهاید خواهد شد. شما میدانید که چگونه در صورت نیاز مکث کنید و واکنشهای منفی خود را کنترل کنید. قبل از اقدام فکر کنید و عواقب آن را در نظر بگیرید.
همچنین به این معنی است که میدانید چگونه تنش اطراف خود را کاهش دهید، چالشها را مدیریت کنید، با شرایط دشوار کنار بیایید و با تغییرات محیط خود سازگار شوید.
به عنوان مثال، فرض کنید در جلسهای هستید و رئیسی در حضور سایر همکاران از شما انتقاد میکند. اگر EQ بالایی داشته باشید، خونسردی خود را حفظ میکنید، سپس مودبانه اجازه خروج از جلسه را میگیرید تا احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. اما اگر EQ شما پایین باشد، ممکن است حالت تدافعی بگیرید و با عصبانیت از دفتر خارج شوید.
انگیزه
اگر ذاتا انگیزه دارید، یعنی تشنه پیشرفت خود و تیمتان هستید. انگیزه و هدفی که در ذهن دارید، شما را به سمت موفقیت سوق خواهد داد. شما برای دستیابی به اهداف الهام گرفتهاید زیرا به شما کمک میکند به عنوان یک فرد رشد کنید، نه اینکه این کار را برای پاداشهایی مانند پول، شهرت، موقعیت یا شناخت انجام دهید.
تصور کنید که شما امتحانی را قبول کردید و در مورد آن در رسانههای اجتماعی پست گذاشتید. این که چه حسی درباره آن خواهید داشت میتواند بالا یا پایین بودن EQ شما را نشان دهد. اگر شما دارای هوش هیجانی بالایی باشید، به خاطر موفقیتی که به دست آوردهاید به خود افتخار کرده و از حمایتهایی که دریافت میکنید، قدردانی خواهید کرد.
اما با هوش عاطفی پایین، ممکن است موفقیت یا ارزش خود را زیر سوال ببرید؛ زیرا پست شما “لایک” زیادی دریافت نکرده است.
همدل بودن
اگر با دیگران همدل باشید، مطمئنا به خودتان هم میتوانید کمک کنید. توجه داشته باشید که همدلی درست مقابل خودمحور بودن قرار گرفته است. شما با صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با آنها، میتوانید آنان را بشناسید و از تجربیاتشان استفاده کنید.
این موضوع میتواند برعکس نیز باشد؛ یعنی به وسیله همدلی کردن با دیگران به اصطلاح «یک مایل با کفشهای آنان راه خواهید رفت» احساساتشان را بهتر درک میکنید، نقاط قوت و ضعف آنان را مییابید و از آنها در راستای بهبود خود و عملکرد تیم استفاده میکنید.
اگر بتوانید به خوبی همدلی کنید یعنی شما در قضاوت دیگران کند هستید و این آگاهی را دارید که همه ما با شرایطی که به ما داده شده است بهترین کار را انجام میدهیم. درواقع، وقتی بهتر بدانیم، بهتر عمل میکنیم.
به عنوان مثال، هم اتاقیتان به شما میگوید که وقتی فراموش میکنید زبالهها را بیرون بگذارید، آنها ناراحت میشوند. شما با داشتن EQ بالا با آسودگی خاطر به او توضیح خواهید داد که چرا این امر را فراموش کردهاید. سپس با هم یک برنامه در مورد چگونگی برآورده کردن نیازهای هر دو طرف خواهید ریخت.
در غیر این صورت، شما با داشتن EQ پایین ممکن است متوجه نشوید که آنها چرا اینقدر ناراحت شدهاند و تلاشی هم برای درک آنان نکنید.
مهارتهای اجتماعی
مهارتهای اجتماعی یکی از مهارت های نرم است که نباید از آن غافل شوبد. اگر مهارتهای اجتماعی خود را توسعه دادهاید، در کار گروهی عملکرد بهتری خواهید داشت. شما از دیگران و نیازهای آنها در گفتگو یا حل چالشها آگاه هستید. شما در مکالمه، از گوش دادن فعال، تماس چشمی، مهارتهای ارتباط کلامی و زبان بدن باز استقبال میکنید. شما میدانید که چگونه میتوانید با دیگران رابطه برقرار کنید یا رهبری خود را ابراز کنید، اگر مناسبت آن را بخواهد.
بیشتر بخوانید: راهنمای طراحی مسیر شغلی برای رسیدن به شغل ایده آل خود
چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟
برخی از افراد با EQ متولد میشوند، در حالی که برخی دیگر میتوانند آن را به عنوان یک مهارت اکتسابی در نظر بگیرند و با تمرین آن را تقویت کنند. اگر میپرسید که چگونه هوش هیجانی خود را بالا ببریم، موارد زیر را فراموش نکنید:
گوش دهید
برای این که بتوانید با دیگران بهتر برخورد داشته باشید، بهتر است ارتباط اجتماعی خود را قوی کنید. قدم اول برای این کار، گوش دادن و درک دیگران است. اگر میخواهید احساس دیگران را درک کنید، ابتدا باید به آنها توجه کنید. این نقل قول از گاندی را در نظر بگیرید: «فقط در صورتی صحبت کنید که سخنتان از سکوت مفیدتر باشد.»
به ارتباطات غیرکلامی و کلامی دیگران توجه کنید. شما میتوانید از مشاهده زبان بدن دیگران چیزهای زیادی درباره آنان یاد بگیرید. عوامل مختلفی را در نظر بگیرید که ممکن است وقتی احساس میکنید فردی به گونهای خاص احساس میکند، به این احساسات کمک کند. علاوه بر مشاهده زبان بدن دیگران باید سعی کنید به زبان بدن خود نیز توجه کنید؛ مثلا، تماس چشمی خود را حفظ کنید.
با دیگران همدلی کنید
مهارت گوش دادن به احساسات دیگران میتواند به شما کمک کند با آنها همدلی کنید. هر چند، درک دیدگاه دیگران به چیزی بیش از درک احساساتشان نیاز دارد. شما باید خود را جای آنها بگذارید تا واقعا از آنچه آنها میگویند را درک کنید. فعالیتهایی مانند این میتواند به شما کمک کند تا درک عمیقتری از یک موقعیت خاص به دست آورید و در طول زمان مهارتهای عاطفی خود را توسعه دهید.
سعی کنید به اطراف خود توجه کنید. ببینید آیا میتوانید «انرژی» محیط خود را دریافت کنید. همچنین سعی کنید با افراد جدید صحبت کنید یا برای هدفی که برایتان مهم است، داوطلب شوید.
به تاثیر خود بر دیگران فکر کنید
تحلیل احساسات، کلیدیترین تمرین در بالا بردن هوش هیجانی است. به این فکر کنید که چگونه احساسات شما بر رفتار شما تاثیر میگذارد. درست زمانی که میخواهید به رفتار دیگران پاسخ دهید، عواطف را در نظر بگیرید؛ یعنی با خود بگویید که چگونه احساسات را تحت تاثیر قرار میدهند.
چرا این شخص چنین احساسی دارد؟ آیا چیز دیگری به احساسات آنها کمک میکند؟ تفاوت بین احساسات شما و آنها چیست؟ هرچه بیشتر این سوالات را بررسی کنید، درک اینکه چگونه احساسات بر تفکر و رفتار افراد تأثیر میگذارد آسانتر میشود.
از اشتباهات خود درس بگیرید
هرگاه متوجه شدید که احساسی را اشتباه تعبیر کردهاید یا روشی که با احساسات دیگران برخورد کردهاید موثر نبود، دفعه بعد راهی برای درس گرفتن از اشتباهات خود بیابید.
خودتان را مورد بررسی قرار دهید
اگر میخواهید به آگاهی کاملی از خود برسید، سعی کنید تمام رفتارهای خود را بررسی کنید. سک دفترچه یادداشت را در نظر بگیرید. میتوانید از یک سررسید استفاده کنید که تاریخ همه چیز را در دست داشته باشید. سپس تعاملات خود و نحوه رفتارتان را در آن یادداشت کنید.
این به شما اجازه میدهد تا در مورد نحوه رفتار خود در ارتباطات اجتماعی فکر کنید و مواردی را که شما را آزار میدهد یادداشت کنید. شما میتوانید به عقب برگردید و هر از گاهی آنها را بخوانید و خودتان «مطالعه» کنید.
خودتان را کنترل کنید
اگر انسانی هستید که سریعا از کوره درمیروید و نمیتوانید خود را در شرایط سخت کنترل کنید، برای تقویت هوش هیجانی خود بهتر است «خودکنترلی» را تمرین کنید. سعی کنید هنگامی که شرایط بر وفق مراد شما پیش نمیرود، چند نفس عمیق بکشید.
میتوانید یاد بگیرید که چالشها را به عنوان فرصتهای پنهان و «شکستها» را بهعنوان تجربههای یادگیری در قالب مجدد قرار دهید. سعی کنید هر احساسی را که به وجود میآید را پذیرفته و آنچه را که احساس میکنید به صورت کلامی بیان کنید.
از خود قدردانی کنید
پیروزی و موفقیت چیزی نیست که به راحتی به دست آید، پس چرا وقت نگذارید و آن را جشن نگیرید. قدردانی از خود به شما انگیزه پیش رفتن خواهد داد و همچنین میتواند به بالا رفتن اعتماد به نفس شما کمک کند.
توجه داشته باشید که وقتی تصمیم میگیرید که کار جدیدی انجام دهید، ایده خوبی است که ابتدا «چرا» خود را مشخص کنید. باید بدانید که هدفتان از انجام این کار چیست و چرا دارید آن را انجام می دهید. پس از مشخص کردن هدف آن را به تقسیم کردن لیست کارهایتان به تکههای کوچک یا کارهای کوچک و کار با یک شریک مسئولیتپذیر یا رهبری کمک کند.
تفاوت هوش هیجانی (EQ) و هوش عقلانی (IQ) چیست؟
تفاوت کلیدی بین هوش هیجانی و هوش عقلانی موارد زیر هستند:
- هوش هیجانی انسانها توانایی درک احساسات و عواطف خود و دیگران است. در حالی که هوش عقلانی توانایی استدلال منطقی است.
- موفقیت یک فرد در مدرسه به سطح IQ او بستگی دارد، در حالی که سطح EQ یک فرد نشان دهنده موفقیت او در زندگی واقعی است.
- EQ شایستگیهای اجتماعی و عاطفی فرد یا توانایی فرد در تشخیص بیان عاطفی خود و دیگران را مورد آزمایش قرار میدهد. برعکس، IQ شایستگی تحصیلی و توانایی استدلال فرد را نشان میدهد.
- هوش عاطفی، اکتسابی است و به مرور زمان بهبود مییابد. برخلاف هوش عقلانی که توانایی است که شما با آن متولد شدهاید.
- فردی با EQ خوب میتواند احساسات خود را بشناسد، کنترل کند و ابراز کند. همچنین، قادر است احساسات دیگران را درک و ارزیابی کند. برعکس، فردی با ضریب هوشی بالا میتواند علم و دانش را سریع بیاموزد، درک کند و به کار ببرد. فردی با IQ بالا دارای استدلال منطقی و تفکر انتزاعی است.
کلام آخر
در این مطلب متوجه شدیم که هوش هیجانی چیست و فهمیدیم که بسیاری از افراد به طور طبیعی دارای هوش هیجانی بالایی هستند، در حالی که دیگران باید روی آن کار کنند. فردی که هوش هیجانی قوی دارد با درک دیدگاهها، تجربیات و احساسات دیگران میفهمد که دیگران چه احساسی دارند و چرا اینگونه رفتار میکنند. هوش عاطفی میتواند به شما در ایجاد روابط بهتر، بهبود رفاه و ایجاد مهارتهای ارتباطی بهتر کمک کند. امیدواریم اکنون درک بهتری از معنای هوش هیجانی و اهمیت آن در تمام زمینههای زندگی داشته باشید.
سوالات متداول
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی توانایی درک و مدیریت چالشها و مشکلات است. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، قادرند بدون استرس و آشفتگی چالشهای پیش روی خود را مدیریت کنند.
چرا هوش هیجانی اهمیت دارد؟
داشتن هوش هیجانی یا EQ بالا میتواند در زندگی، تحصیل و شغل به فرد کمک کند. چرا که در مواقع اضطراب و استرسزا میتوان بهترین عملکرد را از خود نشان دهد.
نشانههای هوش هیجانی چیست؟
خودآگاهی، خودکنترلی، انگیزه داشتن، همدلی کردن با دیگران و بالا بودن مهارتهای اجتماعی